[اسم]

خَدّ

قابل شمارش مذکر
[جمع: خُدُود]

1 گونه روی

  • 1.مَا هَذَا عَلَىَ خَدِّهَا؟
    چه چیزی روی گونه‌‌اش است؟
  • 2.نَظَرْتُ إِلَيْهَا فَاحْمَرَّ خَدُّهَا خَجَلاً.
    نگاهش کردم و گونه‌اش از خجالت سرخ شد.
  • 3.وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ.
    متکبرانه روی از مردم برمگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هیچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان