Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . مرد
2 . پا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
رَجُل
قابل شمارش
مذکر
[جمع: رِجَال]
1
مرد
1.هَلْ تَعْرِفُ ذَلِكَ الرَّجُل؟
آیا آن مرد را میشناسی؟
2.هُوَ رَجُلٌ غَنِي.
او مرد ثروتمندی است.
3.وَرَاءَ كُلّ رَجُل عَظِيم اِمْرَأَةٌ.
پشت هر مرد بزرگی یک زن است.
[اسم]
رِجْل
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَرْجُل]
1
پا
1.أَنْتِ تَعْلَمِينَ أَنَّ رِجْلِي تُؤْلِمُنِي.
تو میدانی که پایم درد میکند.
2.قِفْ عَلَى رِجْلَيْكَ وَ أمشِ!
بر روی دو پایت بایست و راه برو!
کلمات نزدیک
حفيدة
حفيد
عيد الفصح
أخت صغيرة
أخت كبيرة
امرأة
طفل
ولد
بنت
حب
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان