Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دختر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
بِنْت
قابل شمارش
مونث
[جمع: بَنَات]
1
دختر
1.أَيْنَ وَالِدُكِ يَا بِنْتِي؟
پدرت کجاست، دخترم؟
2.بِنْتِي مِنْ مَوالِيد عَام خَمْسَة وَ سَبْعِين.
دخترم متولد سال هفتاد و پنج است.
3.لِجِيرَانُنَا ثَلَاثَة أَولَاد: صَبِيَّان وَ بِنْت.
همسایه ما سه فرزند دارد: دو پسر و یک دختر.
کلمات نزدیک
ولد
طفل
امرأة
رجل
حفيدة
حب
موت
ولادة
صديق
جامعة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان