[فعل]

زَرَعَ

فعل گذرا

1 کاشتن

  • 1.خَرَجَ الزَّارِعُ لِيَزْرَعَ القَمْحَ.
    کشاورز برای کاشت گندم بیرون رفت.
  • 2.مَاذَا زَرَعْتَ يَا أَيُّهَا الزَّارِع؟
    ای کشاورز چه کاشتی؟
  • 3.هُلْ تُحِبُّ أَنْ تَزْرَع فِي مَزْرعَتِك؟
    آیا دوست داری در مزرعه‌ات زراعت کنی؟
  • 4.هُوَ يَحْصُدُ مَا زَرَعَهُ فِي هَذِهِ الحَيَاة.
    او آنچه را که در این زندگی کاشته‌است، درو می‌کند.
[اسم]

زَرْع

قابل شمارش مذکر
[جمع: زُرُوع]

1 کشت کاشته‌شده

  • 1.مَا هِيَ عَمَلِيَّة الزَّرْع المُبَاشِر؟ وَمَا هِيَ خَصَائِصه؟
    فرایند کشت مستقیم چیست؟ ویژگی‌های آن چیست؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان