[اسم]

زَلَّاقَةُ الجَلِيدِ الآلِيَة

قابل شمارش مونث
[جمع: زَلَّاقَات الجَلِيد الآلِيَة]

1 اتومبیل برفی برف‌رو، اسنومبیل

  • 1.رَأَيْتُ زَلَّاقَة الجَلِيد الآلِيَة فِي الشَّارِع.
    یک اتومبیل برفی در خیابان دیدم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان