[اسم]

زَمِيل

قابل شمارش مذکر
[جمع: زُمَلَاء]

1 همكار

  • 1.أُرِيدُ أَنْ أَتَّصِلَ بِزَمِيلِكَ، لِأَنَّ لَدَيَّ سُؤالَات.
    من می‌خواهم به همکارت زنگ بزنم، زیرا من سؤالاتی دارم.
  • 2.رَأَيْتُ زَمِيلَكَ فِي الشَّارِع.
    همکارت را در خیابان دیدم.

2 هم‌‌کلاسی هم‌شاگردی

  • 1.أُخْتِي زَمِيلَتِي وَ لِهَذَا أَنَا أَشْعُرُ بِالسَّعَادَة.
    خواهرم هم‌کلاسی‌ام است و این باعث می‌شود که من احساس خوش‌حالی کنم.
  • 2.هَلْ تَعْرِفُ زَمِيلِي؟
    آیا هم‌کلاسی‌ام را می‌شناسی؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان