Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . همكار
2 . همکلاسی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
زَمِيل
قابل شمارش
مذکر
[جمع: زُمَلَاء]
1
همكار
1.أُرِيدُ أَنْ أَتَّصِلَ بِزَمِيلِكَ، لِأَنَّ لَدَيَّ سُؤالَات.
من میخواهم به همکارت زنگ بزنم، زیرا من سؤالاتی دارم.
2.رَأَيْتُ زَمِيلَكَ فِي الشَّارِع.
همکارت را در خیابان دیدم.
2
همکلاسی
همشاگردی
1.أُخْتِي زَمِيلَتِي وَ لِهَذَا أَنَا أَشْعُرُ بِالسَّعَادَة.
خواهرم همکلاسیام است و این باعث میشود که من احساس خوشحالی کنم.
2.هَلْ تَعْرِفُ زَمِيلِي؟
آیا همکلاسیام را میشناسی؟
کلمات نزدیک
صاحب العمل
موظف
بطاقة أعمال
قاعة الاجتماع
بضع الفرج
راتب
تأمين
قسم
مبيع
تسويق
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان