[اسم]

صَاحِب

قابل شمارش مذکر
[جمع: أَصْحَاب]

1 دوست

مترادف و متضاد صَدِیق عَدوّ
  • 1.تَظَاهَرَ بِالْغَرْقِ وَ نَادَى أَصْحَابَهُ!
    او وانمود به غرق‌شدن کرد و دوستانش را صدا زد!
  • 2.رَأَيْتُ صَاحِبِي فِي المَطَار.
    دوستم را در فرودگاه دیدم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان