Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دوست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
صَاحِب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَصْحَاب]
1
دوست
مترادف و متضاد
صَدِیق
عَدوّ
1.تَظَاهَرَ بِالْغَرْقِ وَ نَادَى أَصْحَابَهُ!
او وانمود به غرقشدن کرد و دوستانش را صدا زد!
2.رَأَيْتُ صَاحِبِي فِي المَطَار.
دوستم را در فرودگاه دیدم.
کلمات نزدیک
نقار الخشب
طنين
غشاء
قفزة
نقر
طنان
ما من
أسرع
أضمر
التزام
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان