[فعل]

نَقَرَ

فعل گذرا

1 نوک زدن

  • 1.طَائِرٌ يَنْقُرُ جِذْعَ الشَّجَرَةِ بِمِنْقَارِهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ فِي الثَّانِيَةِ عَلَى الأَقَلِّ.
    پرنده‌ای است که تنه‌‌ درخت را با نوکش دست‌کم ده بار در ثانیه می‌زند.
  • 2.نَقَرَ الدَّجَاجُ عَلَى تِلْكَ البَذْرَة.
    مرغ به آن دانه نوک زد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان