Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . تمام شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
اِنْتَهَى
فعل گذرا
1
تمام شدن
به پایان رسیدن
1.اِنْتَهَى الفِلْمُ.
فیلم تمام شد.
2.يَبْدَأُ بِنَقْرِ بَقَايَا الطَّعَامِ مِنْ فَمِهِ، وَ بَعْدَ أَنْ يَنْتَهِي مِنْ عَمَلِهِ، يَخْرُجُ بِسَلَامَةٍ.
شروع به نوکزدن باقیماندههای غذا از دهانش میکند، و بعد از اینکه کارش تمام شد، به سلامت بیرون میآید.
کلمات نزدیک
أحدث
ذيل
دود
حية
تفكر
زقزاق
منتصف
نسيج
نقر
قفزة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان