Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . صخره
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
صَخْرَة
قابل شمارش
مونث
[جمع: صُخُور]
1
صخره
1.أَنَا أَكْرَهُ هَذِه الصَّخْرَة.
من از این صخره بدم میآید.
2.هَذَا الاِسْتِخْرَاج فِي بَعْضِ الأَوقَاتِ يَسْتَغْرِقُ وَقْتاً طَوِيلاً، لِأَنَّ الحَفْرَ يَكُونُ فِي طَبَقَاتِ الصُّخُورِ.
گاهی اوقات این استخراج زمان طولانی را میگیرد، زیرا حفر در طبقات صخرهها است.
کلمات نزدیک
شلال
منحدر
وادي
جليدة ثلجية
موجة عاليه
تل
واد ضيق
مستنقع
غابة استوائية
مجرى
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان