[اسم]

طَرْح

غیرقابل شمارش مذکر

1 تفریق منها

  • 1.عَمَلِيَّةُ الطَّرْح هِيَ عَكْس عَمَلِيَّة الجَمْع.
    فرایند تفریق برعکس فرایند جمع است.
[فعل]

طَرَحَ

فعل گذرا

1 مطرح کردن طرح کردن

  • 1.فَهَذَا سُؤالٌ يَطْرِحَهُ الكَثِيرُون مِنَ النَّاس عَلَى أَنْفُسِهِم.
    این سؤالی است که بسیاری از مردم برای خود مطرح می‌کنند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان