Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . کسر (ریاضی)
2 . شکستگی
3 . شکستن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
كَسْر
قابل شمارش
مذکر
[جمع: كُسُور]
1
کسر (ریاضی)
1.هَلْ عِنْدَك مَعْلُومَات عَنِ الكَسْر فِي الرِّيَاضِيَات؟
آیا درباره کسر در ریاضی اطلاعات دارید؟
2
شکستگی
كَسْرُ اليَد
شکستگی دست
[فعل]
كَسَّرَ
فعل گذرا
1
شکستن
شکاندن
1.كَسَّرَ الجَمِيعَ الأَصْنَامِ فِي المَبْعَدِ إِلَّا الصَّنَمَ الكَبِيرَ.
همه بتها را در پرستشگاه به جز بت بزرگ شکست.
2.يُكَسِّرُ مُحَمَّد الأَخْشَابَ لِلمَوقِد.
محمد برای اجاق چوبها را میشکند.
کلمات نزدیک
قسمة
طرح
جمع
نتيجة
مقلمة
بسط الكسر
مقام الكسر
حسابيات
معادلة رياضية
أول
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان