[اسم]

عَزْل

غیرقابل شمارش مذکر

1 برکناری برکنار کردن

  • 1.أَمَرَ القَاضِي بِعَزْلِهِ.
    قاضی دستور برکناری او را داد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان