[صفت]

عَمِيق

قابل مقایسه

1 عمیق

مترادف و متضاد ضَحْل
  • 1.كَانَ لَدَيْه حُزن عَمِيق مُنْذُ تُوُفِيَت زَوجته.
    او از زمان درگذشت همسرش اندوه عمیقی داشت.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان