Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . شاخه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
غُصْن
قابل شمارش
مذکر
[جمع: غُصُون، أَغْصَان]
1
شاخه
1.أَنَا رَأَيْتُهُ مَتَى كَانَ يَلْعَبُ بِالغُصُون.
وقتی داشت با شاخهها بازی میکرد، او را دیدم.
2.هَذِهِ الشَّجَرَة تَحْمِلُ أَثْمَاراً فِي نِهَايَةِ أَغْصَانِهَا كَالْخُبْزِ.
این درخت در انتهای شاخههایش میوههایی شبیه نان حمل میکند.
کلمات نزدیک
ضياء
شررة
زان
ذاك
ذات
غيم
مستعرة
منهمرة
نضرة
غرس
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان