[فعل]

غَرَسَ

فعل گذرا

1 کاشتن

  • 1.أُمِّي غَرَسَتْ شَجَرَة أُخْرَى فِي حَدِيقَتِنَا.
    مادرم درخت دیگری را در باغ ما کاشت.
  • 2.نَغْرِسُ الأَشْجَارَ فِي شَهْرِ رَمَضَان.
    در ماه رمضان درخت می‌کاریم.
[اسم]

غَرْس

قابل شمارش مذکر

1 نهال کاشتن نهال، درخت

  • 1.مَا مِنْ رَجُلٍ يَغْرِسُ غَرْساً إِلَّا كَتَبَ اللهُ لَهُ مِنَ الأَجْرِ قَدْرَ مَا يَخْرُجُ مِنْ ثَمَرِ ذَلِكَ الغَرْسِ.
    هيچ مردى نيست كه درختى بنشاند، مگر اينكه خداوند به‌اندازه ميوه‌اى كه آن درخت مى‌دهد، برايش اجر بنويسد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان