[فعل]

أَجْرَى

فعل گذرا

1 جاری کردن روان ساختن

  • 1.أَجْرَى المَاءَ لِلْأَزْهَار.
    آب را برای گل‌ها روان ساخت.
  • 2.سَبْعٌ يَجْرِي لِلْعَبْدِ أَجْرُهُنَّ وَ هُوَ فِي قَبْرِهِ بَعْدَ مَوتِهِ: مَنْ عَلَّمَ عِلْماً، أَو أَجْرَى نَهْراً وَ ...
    هفت چیز پاداششان برای بنده جاری می‌شود در حالی که او بعد از مرگش در قبر است: کسی که علمی را یاد داد و یا رودی را جاری کرد و ...

2 اجرا کردن

  • 1.بَنَى مُخْتَبَراً صَغِيراً لِيُجْرِيَ فِيهِ تَجَارِبَهُ.
    او یک آزمایشگاه کوچک ساخت تا آزمایش‌های خود را در آن اجرا کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان