[اسم]

فُرْشَاة

قابل شمارش مونث
[جمع: فُرْشَاتَات]

1 قلم‌مو

  • 1.أَنَا بِحَاجَة إِلَى فَرْشَاة جَدِيدَة.
    من به یک قلم‌موی جدید نیاز دارم.

2 برس نظافت

  • 1.نَظِّفْهَا بِالفُرْشَاة.
    با برس تمیزش کن.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان