[فعل]

فَرَغَ

فعل گذرا

1 خالی شدن

  • 1.بَعْضُ المُدَرِّسَاتِ يَنْتَظِرْنَ أَنْ تَفْرُغَ المَدْرَسَةُ مِنَ الطَّالِبَاتِ.
    بعضی از معلم‌ها منتظر می‌ماندند تا مدرسه خالی از دانش‌آموزان بشود.
  • 2.يَكَادُ خَزَّانُ المَاءِ يَفْرُغُ.
    نزدیک‌ بود که مخزن آب خالی بشود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان