[فعل]

نَصَحَ

فعل گذرا

1 نصیحت کردن توصیه کردن

  • 1.أَبِي تَكَلَّمَ مَعِي وَ نَصَحَنِي.
    پدرم با من صحبت کرد و مرا نصیحت کرد.
  • 2.هَذِهِ مُشْكِلَتِي، فَمَاذَا تَنْصَحُنِي؟
    این مشکل من است، پس شما به من چه توصیه‌ای می‌کنید؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان