Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . فرستادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
أَرْسَلَ
فعل گذرا
1
فرستادن
1.أَجْهِزَةُ التِّلْفِزْيُون الجَدِيدَة تُرْسِلُ الصَّوت وَ الصُّورَة وَاضِحِين.
دستگاههای تلویزیون جدید، تصویر و صدا واضحی را ارسال میکنند.
2.أَرَادَ الله أَنْ يَهْدِئَ البَشَرَ، فَأَرْسَلَ الأَنْبِيَاء.
خداوند خواست مردم را هدایت کند، بنابراین پیامبران را فرستاد.
3.أَرْسَلْتُ رِسَالَة أُخْرَى.
یک نامه دیگر فرستادم.
کلمات نزدیک
هدوء
نفاية
نصح
نشاط
مغلق
احترم
أي إساءة
ساكن
فضل
تراث
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان