[فعل]

فَشِلَ

فعل ناگذر

1 شکست خوردن ناکام ماندن

  • 1.مُحَمَّد فَشِلَ فِي الكِتَابَة.
    محمد در نویسندگی شکست خورد.
  • 2.هُوَ فَشِلَ فِي المُبَارَيَات العَالَمِيَّة.
    او در مسابقات جهانی ناکام ماند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان