[اسم]

قَمْع

قابل شمارش مذکر
[جمع: أَقْمَاع]

1 قیف

  • 1.تَمَّ سَكْب السَّوَائِل مِنْ خِلَال القَمْع.
    مایعات از طریق قیف ریخته شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان