Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . آزمایشگاه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
مُخْتَبَر
قابل شمارش
مذکر
[جمع: مُخْتَبَرَات]
1
آزمایشگاه
1.أُرِيدُ أَنْ أَذْهَبَ إِلَى مُخْتَبَر.
میخواهم به آزمایشگاه بروم.
2.جُهِّزَ المُخْتَبَرُ بِأَحْدَثِ المُعِدَّات.
این آزمایشگاه به مدرنترین تجهیزات مجهز است.
کلمات نزدیک
أمبير
كرة
مساحة
حجم
منحني
قمع
طبق بتري
مجهر
مغناطيس
ماصة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان