Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . ایستگاه قطار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
مَحَطَّة قِطَار
قابل شمارش
مونث
[جمع: مَحَطَّات قِطَار]
1
ایستگاه قطار
1.رَأَيْتُهَا فِي مَحَطَّة قِطَار.
او را در ایستگاه قطار دیدم.
کلمات نزدیک
موقف حافلات
قطار تحت الارض
ترام
ابنة الزوجة
ابن الزوجة
جدول المواعيد
أجرة
حافلة صغيرة
حافلة مدرسية
رصيف
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان