[فعل]

نَاحَ

فعل ناگذر

1 گریه کردن شیون کردن

  • 1.إِنْ شَكَوتُ إِلَى الطَّيْرِ نُحْنَ فِي الوُكَنَاتِ.
    اگر به پرندگان شکایت برم، در لانه‌ها شیون کنند.
  • 2.فُجِعَتِ الأُمُّ بِمَوتِ إِبْنِهَا، فَهِيَ تَبْكِي وَ تَنُوحُ.
    مصیبت سختی بر آن مادر به‌سبب فوت پسرش وارد شد، به همین دلیل او گریه و شیون می‌کرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان