[صفت]

يَافِع

قابل مقایسه

1 جوان کم‌سال جوان در آستانه بلوغ

  • 1.بَدَأَ مُحَمَّد العَمَلَ وَ هُوَ غُلَامٌ يَافِعٌ.
    محمد کار را شروع کرد در حالی که جوان کم‌سالی بود.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان