[فعل]

übertreffen

/yːbɐˈtʀɛfn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: übertraf] [گذشته: übertraf] [گذشته کامل: übertroffen] [فعل کمکی: haben ]

1 پیشی گرفتن بهتر بودن

  • 1.Die ausgezeichneten Ergebnisse übertrafen meine Erwartungen.
    1. نتایج چشمگیر بیش از انتظار من بودند. [از انتظارات من پیشی گرفتند.]
  • 2.Im Tennis ist sie nicht zu übertreffen.
    2. در تنیس نمی‌توان از او پیشی گرفت. [در تنیس نمی‌توان بهتر از او بود.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان