Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . جایگزین
2 . گزینه دوم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Alternative
/ˌaltɛʁnaˈtiːvə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Alternativen]
[ملکی: Alternative]
1
جایگزین
1.Auf dieser Strecke ist der Zug eine gute Alternative zum Flugzeug.
1. در این مسیر قطار یک جایگزین خوب برای هواپیما است.
2.Sonnen- und Windenergie als Alternativen zur Atomenergie
2. انرژی بادی و خورشیدی به عنوان جایگزینی برای انرژی هستهای
2
گزینه دوم
مترادف و متضاد
Auswahlmöglichkeit
Option
Wahlmöglichkeit
sich vor eine Alternative gestellt sehen
گزینه دوم داشتن
Ich stehe vor der Alternative, entweder zu studieren oder eine Lehre anzufangen.
من گزینه دوم آن را دارم که یا تحصیل کنم یا یک دوره کارآموزی را شروع کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
alternativ
alter
altenpfleger
altenpflegeheim
altenheim
altersgruppe
altersheim
altersstufe
altersunterschied
altertum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان