[فعل]

angehen

/ˈanˌɡeːən/
فعل ناگذر
[گذشته: ging an] [گذشته: ging an] [گذشته کامل: angegangen] [فعل کمکی: sein ]

1 شروع شدن آغاز شدن

مترادف و متضاد anfangen beginnen
  • 1.das Theater geht um halb acht an.
    1. تئاتر ساعت هفت و نیم شروع می‌شود.
  • 2.die Schule geht morgen wieder an.
    2. مدرسه دوباره فردا شروع می‌شود.

2 (مشکل) حل کردن چیره شدن

  • 1.Wir sollten diese Herausforderungen angehen.
    1. ما بهتر بود این چالش‌ها را حل می‌کردیم.

3 مربوط شدن

مترادف و متضاد betreffen
  • 1.Das geht ihn gar nichts an.
    1. این اصلاً به او مربوط نمی‌شود [به او ربطی ندارد].
  • 2.Dieses Thema geht uns alle an.
    2. این موضوع، به همه ما مربوط می‌شود.

4 خواهش کردن تقاضا کردن

مترادف و متضاد bitten
  • 1.Danach ging er mich um eine Zigarette an.
    1. سپس، او از من تقاضای یک سیگار کرد.

5 روشن شدن

مترادف و متضاد leuchten
  • 1.Warte bis das Licht angeht.
    1. صبر کن تا چراغ روشن شود.
  • 2.Wenn die Sonne untergeht, gehen die Straßenlampen an
    2. وقتی که خورشید غروب می‌کند، لامپ‌های خیابان روشن می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان