Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . یک دفعه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
auf einmal
/aʊf ˈaɪnmˌɑːl/
غیرقابل مقایسه
1
یک دفعه
1.Löse nicht alle probleme auf einmal.
1. همه مشکلات را یک دفعهای حل نکن.
2.Sie haben vieles auf einmal verloren.
2. آنها بسیاری از چیزها را یک دفعه از دست دادند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ohne dass
lebenswert
reifendruck
gleichgültigkeit
besatzungszone
wetterextrem
hindernis
barrierefrei
rollstuhlfahrer
selbstversorger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان