[فعل]

aufstellen

/ˈaʊ̯fˌʃtɛlən/
فعل گذرا
[گذشته: stellte auf] [گذشته: stellte auf] [گذشته کامل: aufgestellt] [فعل کمکی: haben ]

1 قرار دادن

  • 1.Die Stühle sollen in einer Reihe aufgestellt werden.
    1. صندلی‌ها بهتر است که در یک ردیف قرار بگیرند.
  • 2.Wir hatten das Zelt direkt am Strand aufgestellt.
    2. ما چادر را دقیقا کنار ساحل قرار دادیم.

2 چیدن شکل دادن، تنظیم کردن

  • 1.Nur der Trainer darf die Mannschaft aufstellen.
    1. فقط مربی اجازه دارد که تیم را بچیند. [ترکیب تیم را تنظیم کند.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان