Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . وقفه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Auszeit
/ˈaʊ̯sˌʦaɪ̯t/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Auszeiten]
[ملکی: Auszeit]
1
وقفه
تایم اوت، وقت استراحت
1.Der 40-jährige Arbeiter will eine längere berufliche Auszeit nehmen.
1. کارگر 40 ساله یک وقفه کاری طولانی میخواهد بگیرد.
2.Sie haben sich eine Auszeit genommen.
2. آنها یک تایم اوت گرفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
auszeichnung
auszeichnen
auszahlung
auszahlen
auswärtsspiel
ausziehcouch
ausziehen
auszubildende
auszubildender
auszug
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان