[قید]

bald

/balt/
غیرقابل مقایسه

1 به‌زودی زود

مترادف و متضاد fast in Kürze nächstens schnell spät
  • 1.Bald ist Feierabend.
    1. به‌زودی کار تمام می‌شود [به‌زودی تعطیل می‌شویم].
so bald als/wie möglich
در اسرع وقت [زودترین زمان ممکن]
  • Sie sollten sich so bald wie möglich treffen.
    شما باید همدیگر را در زودترین زمان ممکن ملاقات کنید.
bis bald!
تا بعد [فعلا]!
  • Auf Wiedersehen, bis bald!
    خداحافظ، تا بعد [به‌زودی همدیگر را می‌بینیم]!
bald kommen/besuchen/...
به‌زودی آمدن/دیدار کردن/....
  • 1. Besuchen Sie uns doch bald mal.
    1. زود به ما سربزنید.
  • 2. Ich komme bald.
    2. من به‌زودی می‌آیم.
کاربرد واژه bald به‌ معنای به‌زودی
واژه "bald" در زبان آلمانی معنایی نزدیک به "به‌زودی" در فارسی دارد. از bald برای اشاره به یک زمان نزدیک اما نامشخص در آینده استفاده می‌شود. مثلاً:
".Bald nun ist Weihnachtszeit" (به‌زودی کریسمس می‌شود.)
bald اشاره دقیقی به زمان نمی‌کند بلکه به زمان نزدیکی در آینده اشاره می‌کند. گاهی bald معنای "زود" را هم در فارسی دارد. (معنای اصلی تفاوتی نمی‌کند فقط ما در فارسی جملات مشابه را با "زود" می‌سازیم.)
"!Komm bald" (زود بیا!)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان