[اسم]

der Beamte

قابل شمارش مذکر

1 کارمند کارمند رسمی

  • 1.Der Beamte hatte keine andere Wahl, als die Klage anzunehmen.
    1. کارمند رسمی چاره دیگری جز پذیرش شکایت نداشت.
  • 2.Lehrer und Polizisten sind Beamte.
    2. معلمان و پلیس‌ها کارمندان رسمی هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان