[اسم]

der Befehl

/bəˈfeːl/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Befehle] [ملکی: Befehl(e)s]

1 دستور فرمان، امر

  • 1.Der Soldat befolgte den Befehl seines Vorgesetzten.
    1. سرباز دستور مافوقش را دنبال کرد.
  • 2.Die Befehle des Generals kann ich nicht nachvollziehen.
    2. من نمی‌توانم فرمان‌های ژنرال را درک کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان