[اسم]

das Bein

/baɪ̯n/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Beine] [ملکی: Bein(e)s]

1 پا پا (از مچ پا به بالا)

مترادف و متضاد Gliedmaße
  • 1.das Bein ist ihm eingeschlafen.
    1. پایش خواب رفته‌است.
  • 2.Mein rechtes Bein tut weh.
    2. پای راست من درد می‌کند.
کاربرد واژه Bein به‌معنای پا
واژه Bein در آلمانی برای اشاره به قسمتی از پا بین مچ پا تا لگن استفاده می‌شود. برای اشاره به قسمت پایین‌تر از مچ باید از واژه Fuß استفاده کنید. در آلمانی معمولاً برای اصطلاحاتی که مرتبط با ایستادن یا پیاده‌روی با پاست از Fuß به جای Bein استفاده می‌شود، پس در استفاده از آن دقت کنید، مثلا "auf Füßen stehen" (روی پا ایستادن)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان