[فعل]

betreuen

/bəˈtʀɔɪ̯ən/
فعل گذرا
[گذشته: betreute] [گذشته: betreute] [گذشته کامل: betreut] [فعل کمکی: haben ]

1 مراقبت کردن

مترادف و متضاد pflegen sich annehmen sich kümmern sorgen
etwas (Akk.) betreuen
از چیزی مراقبت کردن
  • 1. alte Leute betreuen
    1. از افراد مسن مراقبت کردن
  • 2. Meine Mutter betreut unser Haus, wenn wir längere Zeit nicht da sind.
    2. مادرم از خانه ما وقتی که ما به مدت طولانی در آنجا نیستیم مراقبت می‌کند.

2 اداره کردن رسیدگی کردن

مترادف و متضاد führen leiten verwalten
etwas (Akk.) betreuen
چیزی را اداره کردن [به چیزی رسیدگی کردن]
  • 1. eine Abteilung betreuen
    1. بخشی را اداره کردن
  • 2. Sie betreut das Projekt zur Sanierung der Altbauten.
    2. او پروژه بازسازی ساختمان‌های قدیمی را اداره می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان