[اسم]

die Betriebswirtschaft

/bəˈtʀiːpsˌvɪʁtʃaft/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Betriebswirtschaft]

1 مدیریت کسب‌وکار

  • 1.Ich studiere Betriebswirtschaft an der Universität.
    1. من در دانشگاه مدیریت کسب‌وکار می‌خوانم.
  • 2.Kommenden Herbst beginne ich ein Studium der Betriebswirtschaft.
    2. پاییز آینده من تحصیل مدیریت کسب‌وکار را شروع می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان