[صفت]

betrunken

/bəˈtʀʊŋkən/
قابل مقایسه

1 مست

مترادف و متضاد besoffen ölig nüchtern
  • 1.Auf dem Fest waren wir alle ziemlich betrunken.
    1. در مهمانی همه ما تا حدی مست بودیم.
  • 2.Wenn Sie betrunken Auto fahren, verlieren Sie Ihren Führerschein.
    2. اگر در حالت مستی رانندگی کنی، گواهینامه‌ات را از دست می‌دهی.
کاربرد واژه betrunken به معنای مست
betrunken یا مست به حالتی گفته می‌شود که فرد بر اثر مصرف بیش از حد الکل از حالت عادی خود خارج شود. این واژه در مقابل nüchtern به معنای هوشیار یا غیرمست قرار می‌گیرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان