[فعل]

betrügen

/bəˈtʁyːɡən/
فعل گذرا
[گذشته: betrog] [گذشته: betrog] [گذشته کامل: betrogen] [فعل کمکی: haben ]

1 فریب دادن کلاه برداری کردن

jemanden betrügen
کسی را فریب دادن [سر کسی کلاه گذاشتن]
  • 1. Die Rechnung stimmt nicht. Der Kellner hat mich betrogen.
    1. صورت‌حساب جور در نمی‌آید. گارسون من را فریب داد.
  • 2. Ich würde meine Familie niemals betrügen.
    2. من هیچ وقت خانواده‌ام را فریب نمی‌دهم.
  • 3. Sie hat ihre Geschäftspartner betrogen.
    3. او شریک تجاری‌اش را فریب داده‌است.

2 خیانت کردن

jemanden betrügen
به کسی خیانت کردن
  • 1. Er betrügt seine Frau.
    1. او به زنش خیانت می‌کند.
  • 2. Sie hat ihren Mann betrogen.
    2. او به شوهرش خیانت کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان