[صفت]

bildlich

/ˈbɪltlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: bildlicher] [حالت عالی: bildlichsten]

1 دیداری بصری

  • 1.die bildliche Wiedergabe eines Gegenstandes
    1. بازگویی بصری یک شی
  • 2.Es war bildlich und wörtlich einer der haarigsten Momente meines Lebens.
    2. آن از لحاظ بصری و کلامی یکی از پیچیده‌ترین لحظات زندگی‌ام بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان