[صفت]

brav

/bʀaːf/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: braver] [حالت عالی: bravsten]

1 حرف‌شنو مطیع

  • 1.Unser Hund ist immer sehr brav.
    1. سگ ما همیشه خیلی مطیع است.
  • 2.Wenn du brav bist, bekommst du ein Eis.
    2. اگر که حرف‌شنو باشی، یک بستنی می‌گیری.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان