[اسم]

das Brettspiel

/ˈbʀɛtˌʃpiːl/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Brettspiele] [ملکی: Brettspiel(e)s]

1 بازی تخته‌ای بازی رومیزی

  • 1.Brettspiele sind oft für die ganze Familie konzipiert.
    1. بازی‌های تخته‌ای معمولا برای تمام خانواده طراحی شدند.
  • 2.Eine erfolgreiche Innovation wie das Brettspiel
    2. یک خلاقیت موفقیت‌آمیز مانند بازی تخته‌ای
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان