[اسم]

der Bummel

/ˈbʊməl/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Bummel] [ملکی: Bummels]

1 گردش پرسه‌زنی

  • 1.Anschließend empfehlen wir Ihnen einen Bummel durch die Stadt.
    1. در نهایت ما به شما یک پیاده‌روی به دور شهر را پیشنهاد می‌کنیم.
  • 2.Nach einem kurzen Bummel durch die Stadt ging ich nach Hause.
    2. بعد از یک گردش کوتاه به دور شهر، من به خانه رفتم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان