[فعل]

bummeln

/ˈbʊml̩n/
فعل ناگذر
[گذشته: bummelte] [گذشته: bummelte] [گذشته کامل: gebummelt] [فعل کمکی: haben ]

1 قدم زدن گشت زدن

  • 1.Die Frau bummelt durch die schöne Altstadt.
    1. زن به دور شهر قدیمی زیبا قدم می‌زد.
  • 2.Wir bummeln ohne Ziel durch die Stadt.
    2. ما بی‌هدف به دور شهر قدم می‌زدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان