[عبارت]

den Kopf in den Sand stecken

/deːn kɔpf ɪn deːn zant ʃtɛkən/

1 حقیقت را ندیدن

  • 1.Du weißt, Ende des Jahres schließt die Firma. Aber du steckst den Kopf in den Sand, wie immer bei Problemen.
    1. تو میدانی که در پایان سال شرکت می‌بندد ولی تو مثل همیشه در هنگام مشکلات، حقیقت را نمی‌بینی.
  • 2.Man kann doch jetzt nicht den Kopf in den Sand stecken und so tun, als ob nichts Entscheidendes passiert wäre!
    2. نمی‌توان حقیقت را ندید و به گونه‌ای عمل کرد که اتفاق تعیین کننده‌ای نیفتاده است.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "سر را در زیر شن پنهان کردن" است و می‌توان آن را با عبارت "مثل کبک سرش را زیر برف کرده" در زبان فارسی برابر دانست. باید توجه داشت که شترمرغ در زمان خطر، سرش را در زیر شن پنهان می‌کند تا چیزی نبیند و احتمالا ریشه این عبارت از این واکنش به "حقیقت" یا "خطر" آمده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان