[عبارت]

die Karten auf den Tisch legen

/diː kaʁtən aʊf deːn tɪʃ leːgən/

1 (برنامه را) بیان کردن (چیزی را) کتمان نکردن

  • 1.Er hat gestern die Karten auf den Tisch gelegt.
    1. او دیروز برنامه‌اش را بیان کرد.
  • 2.Ich möchte Ihnen gegenüber ganz offen sein und die Karten auf den Tisch legen.
    2. من می‌خواهم در مقابل شما روراست باشم و (چیزی را) کتمان نکنم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "کارتها (بازی) را بر روی میز قرار دادن" است و کنایه از "رو بازی کردن" و "کتمان نکردن" چیزی یا فعالیتی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان