1.Er hat hier alle Zelte abgebrochen und ist mit seiner Familie vor drei Monaten nach Hamburg gezogen.
1.
او در اینجا همه جایگاهها را تغییر داد [یک تغییر اساسی داد] و به همراه خانوادهاش سه ماه پیش به هامبورگ نقل مکان کرد.
2.Ich habe eine neue Stelle im Ausland angenommen, daher brechen wir hier die Zelte ab.
2.
من یک کار جدید در خارج (از کشور) پذیرفتم پس باید از اینجا نقل مکان بکنیم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "چادر را از هم باز کردن [چادر را شکستن]" است و کنایه از خراب کردن زندگی کنونی برای نقل مکان کردن و یا تغییر جایگاه دادن دارد.