[فعل]

donnern

/ˈdɔnɐn/
فعل ناگذر
[گذشته: donnerte] [گذشته: donnerte] [گذشته کامل: gedonnert] [فعل کمکی: haben ]

1 رعد زدن

  • 1.Hörst du es donnern? Das Gewitter kommt näher.
    1. می شنوی رعد می‌زند؟ طوفان دارد نزدیک‌تر می‌شود.

2 غریدن سرو صدا کردن

  • 1.Der Lkw donnert über die Landstraße.
    1. کامیون بر خیابان می غرید. [با سروصدا حرکت می کرد.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان